آبها خطکشی نمیکنند، هم دستهای پاک را میپذیرند و هم دستهای آلوده را. آینهها هم مرزبندی نمیکنند، هم چهرههای زشت را نشان میدهند و هم چهرههای زیبا را.
پیامبر(ص) هم آب بود و هم آینه، یعنی برای همه بود. یعنی همه از اخلاق خوب پیامبر(ص) برخوردار بودند و بهره میبردند. پس اگر پیامبر(ص) مهربان بود، با همه مهربانی میکرد و اگر حرمت و احترام میگذاشت، برای همه بود. اگر گره گشایی میکرد، گره از کار همه میگشود، او هرگز اهل تبعیض و تفاوت نبود.
زرگرها وقتی بخواهند بدانند که سکهای طلا هست یا نه، آن را به زمین زده و آنگاه از جنس صدای آن متوجه میشوند.
خدا هم زرگر عالم است وقتی بخواهد بفهماند کسی طلا هست یا نه و یا جنس خوبی دارد یا نه، او را چند صباحی ـ و به ظاهرـ به زمین میزند و مشقات و مشکلاتی را برایش فراهم میسازد و آنگاه از جنس حرفها و برخوردها و رفتارهایش مشخص میکند که او چگونه آدمی است.
دندان پیامبر(ص) را شکستند اما او به جای آن که نفرین کرده و نفرتی در دلش پدید آید دستان خود را به سمت آسمان بلند کرده و میفرمود:
"اهد قومی انهم لا یعلمون؛ خدایا اینها نمیدانند و تو اینها را هدایت کن."
یعنی جواب بدی را با خوبی میداد.
حال اگر اسوه ما پیامبر(ص) باشد ما هم باید بدیها را با خوبی جواب دهیم.